شرح حال و شب نوشت 1 شنبه 7خرداد96

ساخت وبلاگ
همسر خوب و فداکارم سلامهمره و یار وفادارم سلامجان من وابسته ی جان تو شدقلب من پابند احسان تو شدبودنم با بودنت دارد صفادردهایم از تو می گیرند شفادر همه احوال یارم بوده ایبا عطوفت در کنارم بوده ای با تو بودن زندگی معنا گرفتدوستی و عشق در دل جا گرفتزندگانی با تو در آرامش استلحظه هایم با تو در آسایش استهمسر شایسته و نیک و صدیقسال ها بودی مرا یار و رفیقبودی و هستی عزیز و با وفاهرچه دارم هست مدیون شمادر فراز و در نشیب زندگیمن ندیدم در نگاهت خستگیچه گره ها که به دستت باز شدبا دعایت بی گمان اعجاز شدراه چندین ساله ی دور و درازبا همه پیچ و خمِ پر رمز و رازصبر کردی راه ها هموار شددشت بی آب و علف گلزار شد همسر با عفت و حجب و حیااز تو داده چهار فرزندم خداهر کدامین بهتر اندر بهترندبر دگر خوبان و نیکان سرَوَرندسال ها کردند کسب علم و حالدور بودند از مرامِ اهلِ قالگام هاشان با توکل بر خداستراهشان از راه اهریمن جداستلقمه را خواهند ز حی ذوجلالتا بنوشند و خورند رزق حلالاهل عرش و فرش بر این باور استهر چه خوبی می رسد از مادر استاین همه خوبی چسان جبران کنممن که خود دردم چسان درمان کنمآرزو دارم که باشی در سُروررنج و غم و غصه باشد از تو دورچونکه هستی همسر نیکو سرشتبی گمان جای تو باشد در بهشتهمسر خوب و عزیز و مهرباندوستت دارم کران تا بیکراندهم اردیبهشت 1403 مازندران شرح حال و شب نوشت 1 شنبه 7خرداد96...ادامه مطلب
ما را در سایت شرح حال و شب نوشت 1 شنبه 7خرداد96 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5salambahmanabad4 بازدید : 0 تاريخ : چهارشنبه 26 ارديبهشت 1403 ساعت: 23:42

5 شنبه 10 اسفند 1402ای روزها چه با شتاب از پی هم می آیید و می روید و ای عمر نازنین چه سهل و آسان و با تعجیل در حال تمام شدن هستیشوربختانه ما تا به خود آییم همه چیز تمام شده و کار از کار گذشته است چه خوب بود که پیش از خواب نهایی پرده غفلت کنار می زدیم و بیدار شویم آیا چنین خواهد شد؟خوشبختانه شعر در خوری در باره ی انتخابات مجلس شورای اسلامی نوشتم که مورد استقبال قرار گرفتعصرگاه پنج شنبه است و همچنان روزها بدون ورزش می گذرندظهر گاه به مسجد محل رفتیم امام جماعت بی مسؤلیت بدون خبر قبلی در مسحد حضور نیافت و نمازها به فرادی اقامه شد هم اکنون در حال آماده شدن هستیم تا به مسجد دیگری برویمچهار شنبه 9 اسفندامروز هم هوای تهران بین آمدن یا نیامدن برف بلاتکلیف بود تنها کاری که کرد امکان پیاده روی را از من گرفتسه شنبه 8 اسفندامروز هم آسمان ابری و برفی و هوا سرد بود شوربختانه چند روزی است ورزش پیاده روی ندارم دلیل اصلی نرفتن ها و قدم نزدن برودت و سرماست که بر ماست!دو شنبه 7 اسفندهوای تهران همچنان بر طبل سرما می کوبدعصرگاه امروز به منظور شرکت در مراسم ختم مرحوم موسی حبیب به مسجد باب الحوائج رفتم کمی پس از ورودم آقا رضا اشرفی پور کنارم نشست مداحی که تمام شد حاج اقا منبر رفتند الامان از تن صدای بالای این اقا که داشت ساختمان رو منفجر می کرد چاره ای جز صبر نداشتیم در پایان مجلس خیلی ها از نوشته ها و شعرهایم تعریف و تمجید کردن که البته چندان هم قابل تعریف نبوددر حالی که با همولایتی ها خوش و بش می کردم دو نفر از همولایتی ها که اختلاف ارضی داشتند از من خواستند قضاوت کنم حرف های این دو عزیز تمامی نداشت هر چه گفتم حد اقل برویم بیرون مسجد قبول نکردن و از خداحافظی با صاحبان مصیبت محروم شدمبا اکبر آقا ت شرح حال و شب نوشت 1 شنبه 7خرداد96...ادامه مطلب
ما را در سایت شرح حال و شب نوشت 1 شنبه 7خرداد96 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5salambahmanabad4 بازدید : 11 تاريخ : يکشنبه 26 فروردين 1403 ساعت: 18:58

امروز اول اسفند ماه 1402 مشهد را به مقصد تهران ترک کردیمخوشبختانه سحرگاه خوب و زود بیدار شدم و وظایف دینی را بجا آوردمامروز سرما خوردگی گویی وارد استخوانم شده بود ناگزیر نماز صبح را در خانه اقامه کردمنماز مغرب و عشا را در نمازخانه راه آهن اقامه کردیم و بی درنگ خودمان را به قطاری که انتظارمان را می کشید رسانذیم ساعت 18:25 دقیقه سوت به صدا در آمد و قطار حرکت کرد.چهار شنبه 2 اسفندحدود ساعت 6 بامداد وارد تهران شدیم الهی شکرپنج شنبه 3 اشفنددومین روز را در تهران گذشت آبریزش بینی که از مشهد و به ویژه از قطار با خود آورده ام همچنان ادامه دارد.خدا رو شکر امروز بچه ها بر گردمان حلقه زدند و دیدارها تازه شد.جمعه 4 اسفندامروز همگی مهمان حامد بودیم ایشان به مناسبتی همه ما را به رستوران ویژه بردند و هرکس غذای مورد نظرش را سفارش دادخوشبختانه بهانه ای شد تا با بچه ها درفضای سبز و بزرگ رستوران قدم بزنیم و گپ و گفت داشته باشیمشنبه 5 اسفندامروز پیاده روی در خوری نداشتمجای نماز صبح در بین نمازها خالی است که باید گفت یاد مشهد به خیر نماز مغرب و عشا را در مسجد امام رضا(ع) اقامه کردیم روحانی جئان سخنرانی کرد ولی چنگی به دل نزد از ماندن و نسشتن پشیمان شدم سرانجام نیمه کاره مسجد را ترک کردم.یکشنبه 6 اسفندهوای تهران همچنان بر طب سرما می کوبداین روزها از نعمت پیاده روی به دلیل آلودگی هوا محروم و معذورمدوشنبه 7 اسفندعصرگاه امروز در مراسم ختم مرحوم موسی حبیب شرکت کردم هم ادای احترام بود و هم اینکه بهانه ای برای تجدید دیدار با همولایتی ها شدسه شنبه 8 اسفندهوا همجنان چنگ و دندان سردری خود را نشان می دهد ریزش نم نم باران هم ادامه داردخدا را شکر حال و روزمان خوب استچهارشنبه 9 اسفندبا جایی و کسی تماس نداشتمامر شرح حال و شب نوشت 1 شنبه 7خرداد96...ادامه مطلب
ما را در سایت شرح حال و شب نوشت 1 شنبه 7خرداد96 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5salambahmanabad4 بازدید : 23 تاريخ : يکشنبه 26 فروردين 1403 ساعت: 18:58

شنبه 7 بهمن 1402امروز تصمیم گرفتم سری به این وبلاگِ در غربت بزنم و بنویسم روز های مناسبتی برایم وقت گیر هستند نوشتن و مطالعه کردن و دریافت و ارسال پیام و ...هر کدام زمان را می بلعندهوای مشهد همچنان بیمار است بیماری که به گمانم در مان پذیر نیست در این هوا باید قدم زد و چاره ای هم نداریم همین الآن بنا بود پیاده راهی حرم شوم که خبر آلودگی مرا از رفتن باز داشت ولی طاقت نمی آورم و ساعتی بعد راهی خواهم شد البته دلیل اصلی ماندنم گوش دادن بهسخنرانی کوتاه و مختصر و مفید امام جماعتِ جوان و تحصیلکرده ی مسجد است که در پایان نماز ظهر و عصر مردم را به فیض می رساندروزهایم در مطالعه و نوشتن و سرودن شعر می گذرد تشویق های شعر به مراتب بیشتر از متن است خودم هم گویی به دلیل عادت یا ذوق،شعر را راحت تر از متن و مطلب می نویسم.به لطف پرودگار هر روز بسیار سحر خیزتر هستم و پس از انجام مقدمات به مسجد می روم همسخن شدن با حجت الاسلام موسوی هم حسن خود را دارد.امروز در نماز جمعه شرکت کردم و مانند هر هفته با دقت خطبه های آیت الله علم الهدا را گوش کردم حجت الاسلام حاجیان هر وقت مرا می دید گله داشت از اینکه در روضه های خانه اش شرکت نمی کنم امشب با اینکه تمایلی نداشتم به آدرسی رفتم که در مسجد اعلام شد و خودش هم بارها گفته بود. خانه اش گر چه نسبت به جمعیت، بسیار کوچک است ولی دلش بزرگ است و جمع زیادی شرکت می کنند به محض ورودمان حاج آقا ما را به گوشه حیاط هدایت کردند تا پذیرایی شویم کیک یزدی و شیر کاکائو در اختیار همه ی مهمانان بود من چونکه در خانه نوش جان کرده بودم به یک کیک و شیر قناعت کردم پس از خوردنِ مقدماتی ما را به طبقه بالا راهنمایی کردند سخنرانی و مداحی بر قرار شد و در پایان مانند قلعه خودمان سفره پهن کر شرح حال و شب نوشت 1 شنبه 7خرداد96...ادامه مطلب
ما را در سایت شرح حال و شب نوشت 1 شنبه 7خرداد96 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5salambahmanabad4 بازدید : 13 تاريخ : دوشنبه 30 بهمن 1402 ساعت: 14:59

شنبه 23 دی ماه 1402عقربه های ساعت هنوز به 15 نرسیده اند امروز خوشبختانه دو توفیق رفیق راهم شد نخست سحر خیزی بود که به لطف پروردگار همچون روزهای گذشته زود و خوب بیدار شدم پس از خوردنی ها و خواندی های صبحگاهی به مسجد رفتم در پایانِ نماز با حجت الاسلام موسوی همگام و همکلام شدم ایشان معمولا" به محض خروج از مسجد در حاشیه خیابانِ مقابل گنبد طلایی حضرت امام رضا علیه السلام سلام می دهند و دعا می کنند و بنده را نیز مهمان دعای نابشان می کند توفیق دوم پیاده رفتن به حرم مطهر امام رضا علیه السلام همراه با جمع زیاد مردم بود که تعدادشان نیز قابل توجه است با آقای رضایی معلم باز نشسته و با سواد تا نزدیکی های حرم با مردم همراه بودیم سپس از جمع جدا شده و وارد حرم مطهر شدیم نمازهای مربوطه را اقامه کردیم خدمت حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام مقابل ضریح مطهر رسیدیم گفتنی ها گفتیم و خیلی راحت دست مان را به ضریح رساندیم و در پایان سواره به خانه باز گشتیم.نماز ظهر و عصر در مسجد حضرت ابوالفضل(ع) اقامه شد ولی چون روحانی مورد نظر نیامده بود دلچسب نبودساعتی پیش با خواهرم تماس گرفتم در باره اهمیت و فضیلتِ فوق العاده ماه رجب گفتنی ها را گفتمجمعه 22 دیسحرگاه امروز نیز مهمان دعاهای ناب حجت الاسلام موسوی شدم که هنگام سلام دادن به امام رضا علیه نزدیک ساعت 6 بامداد از بیرون به خانه آمدم تا ساعت 8 مطالعه کردم ولی خواب امان از چشم هایم گرفت توفیق حضور در نماز جمعه حاصل شد در پایان نماز پس از کلی پیاده روی بخشی از راه را سواره طی کردمپنج شنبه 21 دیامروز هم توفیق پیاده روی تا حرم مطهر حاصل شدبا بچه ها تماس تلفنی داشتم خدا رو شکر حالشان خوب و راضی به رضای حق بودندچهار شنبه 20 دی امروز نیز توفیق پیاده رفتن تا حرم شرح حال و شب نوشت 1 شنبه 7خرداد96...ادامه مطلب
ما را در سایت شرح حال و شب نوشت 1 شنبه 7خرداد96 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5salambahmanabad4 بازدید : 18 تاريخ : دوشنبه 25 دی 1402 ساعت: 13:04

5 شنبه 7 دی 1402ساعت 14 است خوشبختانه هوای امروز مشهد پاک و صاف است خدا را شکر کماکان سحر خیزم و با حجت الاسلام موسوی همکلامم مرد خوب و بدون شغل خاص و عاری از حقوق دولتی و قانع به نان طلبگی آن هم در این زمانه ای که معمولا" کمتر یافت می شودظهرها و حتی شب هایی که در حرم مطهر نیستم به این مسجد می روم روحانی جوان پس از نماز سخنان جذاب و کوتاهی دارد که مسؤلین مسجد سخنرانی ایشان را در کانال مسجد می گذارند اگر خواستید آدرسش را تقدیم می کنم و بهره ببریددر تنفس اعلام شده کلی لباس شستم عقربه های ساعت از 16 عبور کرده اند و آماده ی رفتن به مسجد حضرت ابوالفضل(ع) هستم مسجد بسیار دوست داشتنیچهار شنبه 6 دی ماهدیشب خواب آرامی نداشتم دلیلش 4 ساعت پیاده روی بود و شاید هم دیر خوردن چای سبز که هر کدامش نقش داشت بیش از یک ساعت مرا در رختخواب بلا تکلیف نگه داشت گرچه آلودگی بسیار زیاد هوا را نمی شود نا دیده گرفت امروز هم به لطف خدا پیاده روی تا حرم مطهر داشتم بیش از 2 ساعت در کتبخانه مطالعه کردم سپس وارد دارلحجه شده نماز مغرب و عشا به جماعت اقامه شد پیش از نماز به سخنرانی سخنران و تلاوت قرآن گوش دادم که هر دو مفید بودندسه شنبه 5 دیامروز مشهد بدترین هوا را داشت ریزگردها موجب شد مدارس و برخی ادارات را تعطیل کنند در خبرها شنیدم هوای آلوده خیلی از مشهدی ها را راهی بیمارستان کردسحرگاه که به مسجد رفتم گرد و غبار به راحتی از راه بینی به ریه ها تشریف فرما می شدند به حجت الاسلام موسوی گفتم مردم نمی دانند چه بلایی دامنگیرشان شده به همین دلیل بی توجه در خیابان ها قدم می زنندامروز پیاده روی رو تعطیل کردم.دو شنبه 4 دیامروز هم فراوان فراوان پیاده روی کردمامروز شماره خانه بچه ها را گرفتم بی جواب ماندم گرچه دلتنگ ش شرح حال و شب نوشت 1 شنبه 7خرداد96...ادامه مطلب
ما را در سایت شرح حال و شب نوشت 1 شنبه 7خرداد96 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5salambahmanabad4 بازدید : 22 تاريخ : دوشنبه 11 دی 1402 ساعت: 14:26

خیلی وقتِ که اینجا ننوشتم البته خاطره نویسی در دفترچه خاطراتم هر شب و بی وقفه ادامه دارد ولی اینجا ننوشتم یعنی وقت نوشتن ندارم رفتن به کتابخانه وقت را می بلعد پیاده روی هم که جای خود را داردروزها تقریبا" مشابه می گذرند خدا رو شکر زود خوابیدن و سحر خیزی و مطالعه و پیاده روی و نوشتن اعتیادهای دامنگیر هستند که رهایم نمی کنند!آب و هوای مشهد برای ما که عادت به نوش جان کردن هوای پاک شمال داریم بسیار ناراحت کننده است به ویژه روزهایی که ریزگردها تشریف می آورند نفس کشیدن سخت تر می شوداگر سرما خوردگی ام به ویژه سرفه هایم کم شوند ان شاءالله فردا فقط برای چند ساعت به بهمن آباد می روم تا در مجلس ختم دایی زاده(مرحوم رحمت الله و سالگرد مرحومه مادرش) شرکت کنم و بی درنگ بر گردم.ساعتی پیش چون روزهای گذشته به مسجد ابوذر رفتم نماز به امامت حجت الاسلام ولی پور اقامه شد امروز هم با حجت الاسلام پهناور و حجت الاسلام موسوی پس از سلام دادن و عرض ادب به امام رضا(ع) در حال بازگشت به خانه همقدم و همکلام بودم شرح حال و شب نوشت 1 شنبه 7خرداد96...ادامه مطلب
ما را در سایت شرح حال و شب نوشت 1 شنبه 7خرداد96 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5salambahmanabad4 بازدید : 27 تاريخ : يکشنبه 12 آذر 1402 ساعت: 5:04

روزها با شتاب از پی هم می آیند و می روند بستگی به حالمان دارد که در خواب طبیعی باشیم یا خواب غفلت که دومی خسران و خواب اندک و به موقع مفید فایده برای جسم و جان است.حدود ده سال پیش شعری سرودم تحت عنوان قاسم از خواب گران بیدار شو...ولی مجموعه این شعر و اشعار دیگری که برایش زحمت کشیده بودم گم و گور و نا پدید شدند.این روزها به مطالعه و ورزش می گذرد طلایی ترین ورزش برای من کماکان پیاده روی است که لذت خاص خود را دارد نوشتن و مطالعه کردن و سرودن شعر نیز همچنان برایم جذاب استامروز هم مانند دیگر روزها پس از نماز صبح صحبت ها با حجت الاسلام موسوی گل انداخت شور بختانه پر حرفی من باعث شد ایشان فرصت سخن گفتن پیدا نکرد ظهر با حجت الاسلام هاشمی به حسینه جوینی ها رفتیم نماز به امامت ایشان اقامه شد در پایان و در خیابان نیم ساعتی گپ زدیم ایشان از بر باد رفتن سنت های حسنه گله مند بودندیک شنبه 14 آبانساعت 10:30 دقیقه توفیق پیاده رفتن تا حرم مطهر حاصل و نماز ظهر و عصر در دارالحجه اقامه شد پس از نماز به کنار ضریح مطهر امام رضا علیه السلام شرفیاب شدم و سلام و عرض ادب کردم سحر گاه هم طبق معمول با سحر خیزی سر شدعصرگاه تا شامگاه به دنبال خریدی بودیم که یافتنش زمان بر بود کمی پیش از اذان مغرب به مسجد رضوی رفتیم نماز به جماعت اقامه شدهوا کاملا" چهره تابستانی به خود گرفته تا جایی که قدم زدن در آفتاب مقدور نیستشنبه 13 آبانامروز یکی از بستگان با سواد در ایتا پیامی برایم فرستاد که می تواند کمک خوبی در روند نوشته و سروده هایم داشته باشد از دیگر دوستان پیام های مختلفی دریافت می کنم ولی ایشان برای نخستین بار بود که اظهار نظر کردندامروز نیز توفیق پیاده روی تا حرم مطهر رفیق راهم شدسحر خیزی و مطالعه رزق روزیِ امرو شرح حال و شب نوشت 1 شنبه 7خرداد96...ادامه مطلب
ما را در سایت شرح حال و شب نوشت 1 شنبه 7خرداد96 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5salambahmanabad4 بازدید : 77 تاريخ : دوشنبه 29 آبان 1402 ساعت: 20:29

جمعه 19 آبان 1402تا این ساعت(15) به لطف پروردگار همه چیز به نیکی گذشته امیدوارم مابقی اوقات نیز بِه از این بادامروز نیز بسیار سحر خیز بودم پس از خواندنی هایی که در خانه صورت گرفت نوبت به اصلی ترین خواندنی یعنی نماز صبح رسید در حال رفتن، حجت الاسلام موسوی را دیدم که گاماس گاماس و با گام های کوچک راهی مسجد بودند با هم وارد شدیم ولی نماز به امامت حجت الاسلام ولی پور اقامه شدپس از نماز و سلام دادن به آقا امام رضا(ع) دقایقی در باره محیی‌الدین ابن عربی صاحب فتوحات مکیه و فصوص الحکم و ماهیت و اعتبار سند حدیث کساء صحبت کردیم که بیشتر حول حوش نگاه بنده بودساعت 10 پیاده به طرف حرم مطهر امام رضا(ع) حرکت کردم بسیار به موقع رسیدم در مکان مناسب نشستم با دقت به خطبه ها گوش دادم در پایان نماز راه برگشت را نیز پیاده تا خانه طی کردم تا یک و نیم ساعت راه رفته باشم.5 شنبه 18 آبان ورزش پیاده روی در خوری نداشتم ولی خواندنی و نوشتنی هایم فراوان بود یک متن متفاوت نوشتم و مطلب دوم در باره شب جمعه و اهمال بازماندگان برای زیارت اهل قبور و خیرات و مبرات و...بوددر حال رفتن به مسجد ابوذر بودم که حجت الاسلام هاشمی را دیدم به محل حسینیه جوینی ها می روند محض احترام و نا گزیر با هم به حسینه رفتیم نماز ظهر و عصر را اقامه کردیم شب به مسجد ابوذر رفتم اینجا آشنایان بیشتری را دیدم. شرح حال و شب نوشت 1 شنبه 7خرداد96...ادامه مطلب
ما را در سایت شرح حال و شب نوشت 1 شنبه 7خرداد96 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5salambahmanabad4 بازدید : 47 تاريخ : دوشنبه 29 آبان 1402 ساعت: 20:29

پروردگار بزرگ را شاکرم که روزها در نهایت خوبی و در آرامش خیال می گذردلطیفه ای است که می گویند پسرکی به همراه خانواده اش به خواستگاری دختری رفتند جلسه ی معارفه به خوبی بر گزار شد وقت خدا حافظی جوان خام شلوارش رو در آورد با زیر شلواری نشست مادرش با تشر ولی آرام گفت این چه کاری است که میکنی؟جوان خواستگار گفت شما بروید ظاهرا" ما ماندنی شدیم!حالا داستان راستان مشهد آمدن ما هم کمتر از اون پسر نیست که پیش از سال آمدیم تا حد اکثر یک ماه زائر امام رضا علیه السلام باشیم ولی امروز و فرداهای ما باعث شد حدود 8 ماه بمانیم و دلتنگ شمال شویمشرح حالدو شنبه 8 آبان 1401عقربه های ساعت تلاش می کنند خود را به 14 برسانند به لطف پروردگار سحر خیز بودم و در پایان نماز صبح با جناب حجت الاسلام موسوی هم زیارت و هم سلام و هم کلام شدمنماز ظهر با آقا محمد رضا حاج ابوالقاسم هم مسجدی شدم که معمولا" به غیر از صبح همه ی نمازهایش را در مسجد می خواند با اصرار وی و یکی از هیئت امنا که مؤذن هم هست اذان گفتم که خوشبختانه مورد استقبال قرار گرفتاخبار روز اوضاع اسف بار فلسطینی هاست که البته موافقین و مخالفین خود را دارد ولی انسان نمی تواند نسبت به آن همه جنایت به ویژه بمباران های شدید پریشب که یکی از سخت ترین شب های مردم غزه بود بی تفاوت باشد تا کنون خدا رو شکر شعرها سرودم و چند متن در محکومیت صهیونیست ها نوشته ام.یک شنبه 7 آبانامروز نیز پیاده روی تا حرم مطهر امام رضا(ع) روزی ام شد دقیق سر وقت خودم را به دارالحجه رساندم و تکبیر نماز ظهر زدم پس از نماز خدمت آقا علی بن موسی الرضا رسیدم سلام و عرض ادب کردم و گفتنی هایم را گفتمعصرگاه نیز پیاده روی داشتمامروز به طور فوق العاده و زیاد شعرهایی سرودم که حتی گمانش را هم نمی کر شرح حال و شب نوشت 1 شنبه 7خرداد96...ادامه مطلب
ما را در سایت شرح حال و شب نوشت 1 شنبه 7خرداد96 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5salambahmanabad4 بازدید : 76 تاريخ : چهارشنبه 10 آبان 1402 ساعت: 0:44